پيام
+
نفسم گرفت از اين شهر در اين حصار بشکن
در اين حصار جادويي روزگار بشکن
چو شقايق از دل سنگ برآر رايت خون
به جنون صلابت صخره ي کوهسار بشکن
تو که ترجمان صبحي به ترنم و ترانه
لب زخم ديده بگشا، صف انتظار بشکن
زبرون کسي نيايد، جويباري تو اين جا
تو ز خويشتن برون آ سپه تتار بشکن
:'(
جبهه مقاومت اسلامي
95/10/15
Famoo
شب غارت تتاران همه سو فکنده سايه
تو به آذرخشي اين سايه ديوسار بشکن
*
سر آن ندارد امشب که برآيد آفتابي
تو خود آفتاب خود باش، طلسم کار بشکن
*
بسراي تا که هستي، که سرودنست بودن
به ترنمي دژ وحشت اين ديار بشکن
Famoo
:{ *دکتر شفيعي کدکني*